مرکز تخصصی ترجمه انواع متون عمومی و تخصصی

مرکز تخصصی ترجمه انواع زبان های انگلیسی، عربی، فرانسه، آلمانی در کوتاهترین زمان و کمترین هزینه با بالاترین کیفیت.

مرکز تخصصی ترجمه انواع متون عمومی و تخصصی

مرکز تخصصی ترجمه انواع زبان های انگلیسی، عربی، فرانسه، آلمانی در کوتاهترین زمان و کمترین هزینه با بالاترین کیفیت.

ارائه دهنده کلیه خدمات ترجمه متون عمومی و تخصصی، مقالات علمی، ترجمه فارسی به انگلیسی مقالات ISI و ... با بالاترین کیفیت و کمترین قیمت
amouzeshcenter@gmail.com
میدان انقلاب، خیابان 12 فروردین، کوچه حقیقت، پلاک 4، واحد 7
0910-9232255
021-66974157

بایگانی
پیوندهای روزانه
آخرین نظرات

۱۲۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «آموزش زبان انگلیسی» ثبت شده است

در مطالب قبلی تحت عنوان واژگان مترادف و متضاد (Synonyms and antonyms) - بخش اول به معرفی مفاهیم مترادف و متضاد در زبان انگلیسی پرداخته شد. در این قسمت، تحت عنوان واژگان مترادف و متضاد (Synonyms and antonyms) - بخش نهم، سعی داریم تا به معرفی برخی دیگر از پرکاربردترین واژه ها و لغات مترادف و متضاد در زبان انگلیسی بپردازیم. بنابراین در این قسمت یک جدول 5 ستونه تشکیل شده است که شامل لغت (word)، معنی (meaning)، مترادف (meaning)، متضاد (antonym) و معنای واژه متضاد (meaning) می باشد. در این قسمت برخی دیگر از متداول ترین و کاربردی ترین لغات در زبان انگلیسی به ترتیب حروف الفبا معرفی می گردد.

در ادامه مجموعه مطالب جملات کاربردی در زبان انگلیسی، در این قسمت به معرفی جملات کاربردی انگلیسی در طلافروشی می پردازیم. بدین منظور جملات رایج و روزمره در زمینه نقره، طلا، جواهر، یاقوت، گوشواره، انگشتر، حلقه، النگو و مواردی از این قبیل در این قسمت مطرح می گردد. بدین منظور 36 جمله مهم و متداول در این زمینه به همراه ترجمه فارسی آنها در این بخش معرفی می گردند.


1- یک زرگر (طلاساز) خوب سراغ داری؟

Do you know a good goldsmith?

 

2- این نزدیکی ها طلا فروشی هست؟

Is there a jeweler’s nearby?

 

3- می خواهم یک جفت گوشواره نقره بخرم.

I would like to buy a pair of silver earrings.

در مطالب قبلی تحت عنوان واژگان مترادف و متضاد (Synonyms and antonyms) - بخش اول به معرفی مفاهیم مترادف و متضاد در زبان انگلیسی پرداخته شد. در این قسمت، تحت عنوان واژگان مترادف و متضاد (Synonyms and antonyms) - بخش هفتم، سعی داریم تا به معرفی برخی دیگر از پرکاربردترین واژه ها و لغات مترادف و متضاد در زبان انگلیسی بپردازیم. بنابراین در این قسمت یک جدول 5 ستونه تشکیل شده است که شامل لغت (word)، معنی (meaning)، مترادف (meaning)، متضاد (antonym) و معنای واژه متضاد (meaning) می باشد. در این قسمت برخی دیگر از متداول ترین و کاربردی ترین لغات در زبان انگلیسی به ترتیب حروف الفبا معرفی می گردد.

در مطالب قبلی تحت عنوان واژگان مترادف و متضاد (Synonyms and antonyms) - بخش اول به معرفی مفاهیم مترادف و متضاد در زبان انگلیسی پرداخته شد. در این قسمت، تحت عنوان واژگان مترادف و متضاد (Synonyms and antonyms) - بخش ششم، سعی داریم تا به معرفی برخی دیگر از پرکاربردترین واژه ها و لغات مترادف و متضاد در زبان انگلیسی بپردازیم. بنابراین در این قسمت یک جدول 5 ستونه تشکیل شده است که شامل لغت (word)، معنی (meaning)، مترادف (meaning)، متضاد (antonym) و معنای واژه متضاد (meaning) می باشد. در این قسمت برخی دیگر از متداول ترین و کاربردی ترین لغات در زبان انگلیسی به ترتیب حروف الفبا معرفی می گردد.

در مطالب قبلی تحت عنوان فن ترجمه چیست؟ بخش اول، توضیحاتی در این زمینه ارائه گردید. در این قسمت در ادامه مطلب ذکر شده مواردی عنوان می گردد.

language۱= L۱ زﺑﺎﻧﻲ که در آن زﺑﺎن ﻛﺎر ترجمه را ﺷﺮوع ﻣﻲ ﻛﻨﯿﻢ ﻣﻌﻤﻮﻻً زﺑﺎن اول/ ﻣﺒﺪأ ﻧﺎﻣﯿﺪه ﻣﻲ ﺷﻮد و زﺑﺎﻧﻲ که ترجمه به آن ﺧﺘﻢ ﻣﻲ ﺷﻮد زﺑﺎن دوم/ Target language =TL ﯾﺎ language ۲=L۲  زﺑﺎن ﻣﻘﺼﺪ ﻧﺎﻣﯿﺪه می ﺸﻮد.

ﻋﻼوه ﺑﺮ واژه translation  از واژه دﯾﮕﺮی ﻧﯿﺰ ﺑﺮای ترجمه اﺳﺘﻔﺎده ﻣﻲ ﺷﻮد  که آن واژه interpretation اﺳﺖ که به ﻣﻌﻨﻲ ترجمه، ﺗﻌﺒﯿﺮ ﯾﺎ ﺗﻔﺴﯿﺮ ﻣﻲ ﺑﺎﺷﺪ و ﺷﺨﺼﻲ که اﯾﻦ ﻛﺎر  را اﻧﺠﺎم ﻣﻲ دھﺪ ﻣﺘﺮﺟﻢ ﯾﺎ interpreter ﻧﺎﻣﯿﺪه ﻣﻲ ﺷﻮد. اﻣﺮوزه واژه interpreter (ﻣﻔﺴﺮ) ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺑﺮای ﻣﺘﺮﺟﻤﺎن ﺷﻔﺎھﻲ و ھﻤﺰﻣﺎن به ﻛﺎر  ﻣﻲ رود.  ﺗﻌﺮﯾﻒ ترجمه و نقطه ﻧﻈﺮات ﻣﺨﺘﻠﻒ در اﯾﻦ ﺑﺎره در ادامه تشریح می گردد. ﺑﺮای واژه ترجمه ﺗﻌﺎرﯾﻒ ﻣﺨﺘﻠﻔﻲ از ﺳﻮی ﻣﺘﺨﺼﺼﺎن ﻓﻦ ﺑﯿﺎن ﺷﺪه اﺳﺖ که در اﯾﻨﺠﺎ به اﺧﺘﺼﺎر ﭼﻨﺪ ﻣﻮرد را ﺑﺮرﺳﻲ ﻣﻲ ﻛﻨﯿﻢ.

همان طور که در مطالب قبلی تحت عنوان پیشوندها در زبان انگلیسی (Prefixes) عنوان گردید، پیشوندها جزئی از کلمه هستند که در اول کلمه قرار گرفته و باعث تغییر معنای آن کلمه می گرند. واژه prefix از دو قسمت pre به معنی پیش و fix به معنی قرار دادن تشکیل گردیده که مجموعاً معادل واژۀ "پیشوند" در زبان فارسی می باشد. به طور کلی، واژه ای که پیشوند به آن افزوده می شود "ریشه" یا root نامیده می شود. به طور کلی، پیشوندهای زبان انگلیسی، از سه زبان لاتین، یونانی و انگلیسی گرفته شده اند که با سایر کلمات ترکیب شده، واژه های متعددی می سازند که در مطالب آتی به معرفی دقیق تر هریک از پیشوندها پرداخته می شود. اما باید توجه نمایید که به طور کلی پیشوندها به سه دسته پیشوندهای لاتین یا فرانسوی (Latin or French prefixes)، پیشوندهای یونانی (Greek prefixes) و پیشوندهای انگلوساکسن (Angelo Saxon prefixes) تقسیم بندی می گردند.

همان طور که در مطالب قبلی تحت عنوان پیشوندها در زبان انگلیسی (Prefixes) عنوان گردید، پیشوندها جزئی از کلمه هستند که در اول کلمه قرار گرفته و باعث تغییر معنای آن کلمه می گرند. واژه prefix از دو قسمت pre به معنی پیش و fix به معنی قرار دادن تشکیل گردیده که مجموعاً معادل واژۀ "پیشوند" در زبان فارسی می باشد. به طور کلی، واژه ای که پیشوند به آن افزوده می شود "ریشه" یا root نامیده می شود. به طور کلی، پیشوندهای زبان انگلیسی، از سه زبان لاتین، یونانی و انگلیسی گرفته شده اند که با سایر کلمات ترکیب شده، واژه های متعددی می سازند که در مطالب آتی به معرفی دقیق تر هریک از پیشوندها پرداخته می شود.

در مطالب قبلی تحت عنوان واژگان مترادف و متضاد (Synonyms and antonyms) - بخش اول به معرفی مفاهیم مترادف و متضاد در زبان انگلیسی پرداخته شد. در این قسمت سعی داریم تا به معرفی برخی از پرکاربردترین واژه ها و لغات مترادف و متضاد در زبان انگلیسی بپردازیم. بنابراین در این قسمت یک جدول 5 ستونه تشکیل شده است که شامل لغت (word)، معنی (meaning)، مترادف (meaning)، متضاد (antonym) و معنای واژه متضاد (meaning) می باشد. در این قسمت برخی دیگر از متداول ترین و کاربردی ترین لغات در زبان انگلیسی به ترتیب حروف الفبا معرفی می گردد.

در مطالب قبلی تحت عنوان Homonym چیست؟ به معرفی مفهوم هم بیان یا متشابه (Homonyms) در زبان انگلیسی پرداخته شد. در این قسمت سعی داریم تا به معرفی برخی از پرکاربردترین واژه ها و لغات مترادف و متشابه در زبان انگلیسی بپردازیم. بنابراین در این قسمت یک جدول 4 ستونه تشکیل شده است که شامل لغت (word)، معنی (meaning)، لغت هم بیان (word) و معنی لغت هم بیان (meaning) می باشد. در این قسمت برخی از متداول ترین و کاربردی ترین لغات هم بیان یا متشابه (Homonym) در زبان انگلیسی در قالب جدول زیر معرفی می گردند.

در مطلب قبلی تحت عنوان واژگان مترادف و متضاد (Synonyms and antonyms) - بخش اول به معرفی مفاهیم مترادف و متضاد در زبان انگلیسی پرداخته شد. در این قسمت سعی داریم تا به معرفی برخی از پرکاربردترین واژه ها و لغات مترادف و متضاد در زبان انگلیسی بپردازیم. بنابراین در این قسمت یک جدول 5 ستونه تشکیل شده است که شامل لغت (word)، معنی (meaning)، مترادف (meaning)، متضاد (antonym) و معنای واژه متضاد (meaning) می باشد. در این قسمت برخی از متداول ترین و کاربردی ترین لغات در زبان انگلیسی به ترتیب حروف الفبا معرفی می گردد.

کلمات مترادف، کلماتی هستند که از نظر معنی با یکدیگر معادل می باشند. این کلمات برای دوری از تکرار چندباره یک کلمه در سخن و متن به کار می روند و کمک می کنند تا سخن از زیبایی و تنوع خاصی برخوردار شود. باید توجه نمود که زبان انگلیسی که خود از منابع مختلف و وسیعی بهره جسته، از نظر کلمات مترادف، فوق العاده غنی می باشد. این امر سبب شده که زبان انگلیسی از نظر وسعت “دامنۀ لغت” (vocabulary)، میان زبان های زندۀ امروزی، از مزایای خاصی بهره مند باشد. مسأله ای که در به کار بردن کلمات مترادف، اهمیت دارد این است که بطور دقیق نمی توان برای یک کلمه یا واژه، کلمه ای درست هم معنی یا جانشین آن پیدا کرد ولی کم و بیش می توان لغاتی را که تقریباً معادل هم هستند، جایگزین یکدیگر نمود. برای مثال واژۀ go (رفتن) را در نظر می گیریم؛ مترادف این کلمه می تواند کلماتی مانند proceed, move, depart, advance باشد؛

منظور از خلاصه نویسی یا Summary writing یا Precise writing، درک و نوشتن مفاهیم و نکات اصلی و اساسی یک متن است. به طوری که خواننده بتواند بدون اینکه وقت زیادی صرف جزئیات و نکات کم اهمیت آن کند، به منظور و محتوای اصلی نویسنده پی ببرد.
 

برای اینکه بتوان بطور صحیح و درست، متنی را خلاصه کرد، باید به نکات اصولی زیر توجه نمود:

متن مورد نظر لازم است اقلا دوبار خوانده شود.

باید فهرستی از افکار و نکات اساسی که در قسمت های مختلف، به کار رفته، تنظیم گردد.

باید نکات اصلی متن را که رابطۀ بسیار نزدیکی با هم دارند، انتخاب نمود، سپس با حروف ربط متناسب به هم مربوط ساخت.

خلاصۀ متن باید در یک پاراگراف گنجانده شود و نباید از تعداد معینی لغت تجاوز کند. در ضمن باید توجه داشت که می توان از تعداد لغات تعیین شده کاست.

درک مطلب یا Comprehension از نظر دستور زبان انگلیسی اسم است و از فعل to comprehend  به معنی فهمیدن و درک کردن مشتق می گردد. صفت این فعل، comprehensive  به معنی قابل درک و فهم می باشد. به طور کلی منظور از comprehension مطالعه و خواندن متن یا متونی برای پی بردن به منظور نویسنده یا گوش دادن به قطعه ای برای درک محتوی و مفهوم آن است.


 اهداف اساسی  درک مطلب (Basic Aims in comprehension):

این هدف ها را می توان به طور خلاصه به شرح زیر عنوان نمود:

1- درک مفاهیم و اصول کلی از آنها.

2- آمادگی با تمرین های مکرر، تا بتوان از واژه ها و اصطلاحات جدید در متن استفاده نمود و کاربرد صحیح آنها را در جاهای مناسب فرا گرفت.

3- استنباط صحیح از مطالب و یافتن عنوان خوب برای آنها.

در این مطلب به معرفی جملات کاربردی و رایج در زمینه اطلاعات شخصی (Personal information) افراد و اشخاص پرداخته شده است. اطلاعات شخصی افراد شامل اطلاعات کلی فردی، وضعیت تاهل، محل و تاریخ تولد، نحوه زندگی و ... می باشد. در ادامه مطلب 29 جمله کاربردی و روزمره زبان انگلیسی در زمینه اطلاعات شخصی به همراه ترجمه آنها عنوان شده است.


1- تو کجا متولد شدی؟

Where were you born?

 

2- در تهران متولد شدم.

I was born in Tehran.

 

3- در تهران متولد شدم اما در پاریس بزرگ شدم.

I was born in Tehran but I was brought up in Paris.

حروف اضافه را به شکل های گوناگونی می توان تقسیم بندی نمود. حروف اضافه از نظر ظاهر و ساختمان به حروف اضافه ساده، حروف اضافه مرکب، حروف اضافه به شکل وجه وصفی، حروف اضافه زمانی و حروف اضافه مکانی تقسیم بندی می گردند.


حروف اضافه ساده:

این گروه حروف اضافه از یک کلمه تشکیل شده اند که به مهم تریت آنها در زیر اشاره می شود:


to, at, on, in, after, before, for, until, till, by, up, under, into, with, without, through, among, between, since, towards, over, from, round, except, besides, against, about, past, near, above, but, like, beneath, along, below, across, inside, opposite, despite, beyond, down, outside, as, of, off, upon, beside, unto, etc

حرف اضافه (Preposition) کلمه ای است که قبل از اسم یا معادل آن واقع شده و رابطه آن را با کلمه دیگر در جمله روشن می نماید. به عبارت دیگر حرف اضافه کلمه ای است که رابطه یک موجود را با دیگری نشان می دهد. باید توجه نمود که حرف اضافه با اسم همراه می گردد و هرگز همراه فعل به کار برده نمی شود.

به عنوان نمونه به مثال زیر توجه نمایید: 


Your pen is under the table.


بطور کلی حرف اضافه با اسم یا ضمیر همراه است و نحوۀ ارتباط آن را با کلمه ای دیگر طبق موارد زیر بیان می کند:

در این قسمت قصد داریم تا در ادامه سری مباحث مربوط به جملات کاربردی در زبان انگلیسی، به معرفی جملات متداول و روزمره در زبان انگلیسی در زمینه لوازم منزل و اثاثیه منزل بپردازیم. بدین منظور جملات رایج و متداول در زمینه اثاثیه منزل، لوازم منزل، چیدمان آنها در خانه و ... در این قسمت تشریح می گردد. در ادامه مطلب 25 جمله روزمره و کاربردی در زمینه لوازم منزل به همراه ترجمه فارسی آنها آورده شده است.


1- روی میز توالت آینه مکعبی وجود دارد.

There is a cubic mirror on the dressing table.

 

2- دو پاتختی در طرفین تختخواب قرار دارند.

There are two nightstands on both sides of the bed.

 

3- جلوی میز توالت چهار پایه ای قرار دارد.

There is a stool in front of the dressing table.

در این مبحث ابتدا با تعریف ترجمه و نقطه نظرات اندیشمندان در مورد ترجمه آشنا می شویم. پس از آن به تاریخچه مختصری از ترجمه و علل ترجمه می پردازیم و انواع ترجمه را از دیدگاه ترجمه شناسان و زبانشناسان بیان می نماییم. در ادامه، ویژگیھای یک ترجمه و مترجم خوب را مرور می کنیم.

در پایان نیز ضمن طرح مسأله نسبیت زبانی به مسائل و مشکلات ترجمه، مسائل سبکی، مشکلات، ترجمه ادبی و ترجمه ناپذیری می پردازیم.

قبل از ھر چیز لازم است تا به خود واژه ترجمه (translation) و مشتقات آن بپردازیم. ترجمه عمل تغییر یک متن یا گفتار از یک زبان به زبان دیگر است. این تنھا تعریفی ابتدایی و عامیانه از لفظ ترجمه است.

در مطالب قبلی تحت عناوین قید (Adverb) در زبان انگلیسی و قید (Adverb) در زبان انگلیسی - بخش دوم، به معرفی انواع قیود پرداخته شد. در این قسمت بنا داریم تا به مقایسه قیود بپردازیم.

قید حالت مانند صفت، می تواند برای مقایسه به کار رود و در سه مدل طبقه بندی می گردد. 1- قید تساوی 2-قید تفضیلی 3- قید عالی

برای ساختن قید تساوی از روش زیر استفاده می شود:


as + قید حالت + as

در این قسمت به معرفی جملات کاربردی زبان انگلیسی در زمینه حیوانات پرداخته می شود. بدین منظور جملات کاربردی و روزمره زبان انگلیسی در زمینه حیوانات و انواع آنها، حیوانات خانگی، پرندگان، حشرات و لغات کاربردی در این زمینه معرفی می گردد. در ادامه مطلب 72 جمله کاربردی و رایج در زمینه حیوانات به همراه ترجمه فارسی آنها ذکر می گردد.


1- این حیوان در معرض انقراض می باشد.

This animal is an endangered species./ this animal is threatened with extinction.

 

2- آن حیوان خونسرد/ خونگرم است.

That animal is cold- blooded / warm- blooded.

 

3- قورباغه ها عمدتاً از پشه ها تغذیه می کنند.

Frogs feed mainly on mosquitoes.

کنایه یا Metonymy عبارت است از بیان مفھوم با واسطه ای غیر از مرجع مستقیم آن مفھوم - واسطه ای که از لحاظ معنایی با آن مرتبط باشد.

به عبارت دیگر اگر بجای نام بردن مستقیم از یک چیز، از چیزی که یادآور آن باشد نام ببریم، در واقع از آرایه‌ ادبی استفاده کرده‌ایم که دگرنامی یا کنایه‌ گفته می‌شود. کنایه که استفاده از یک مفهوم ساده و یا ویژگی‌های قابل درک از چیزی به جای یک جمله پیچیده‌تر از آن است از سازوکارهای مهم زبان به‌شمار می‌آید. اگر قرار بود که در مورد هر موضوعی همه چیز و همه جزئیات را بگوییم سخن گفتن سخت می‌گردید. به عنوان مثال در جمله «کاخ سفید دستور حمله به بغداد را صادر کرد»، یک ساختمان خاص برابر با «رئیس دولت» یا هیئت حاکمه ایالات متحده فرض شده‌ است و بنابراین از دگرنامی یا کنایه استفاده شده‌ است.

سبک شناسی یا Stylistics عبارت است از تفسیر متن بر مبنای سبک زبانشناسی و نواخت آن متن. به اعتقاد پیرسون، هدف اصلی سبک شناسی یا Stylistics صرفا خصوصیات ظاهری و متداول یک نوشته نمی باشد، بلکه اهمیت کاربردی برای تعبیر و تفسیر یک متن می باشد که به منظور ارتباط دادن و مرتبط نمودن اثرات زبانی و لغوی به دلایل زبانشناختی می باشد.   

Stylistics is the study and interpretation of texts in regards to their linguistic and tonal style.

در این بخش به معرفی جملات رایج در زمینه بیماری ها و مشکلات جسمی ایجاد شده توسط آنها پرداخته می شود. بنابراین جملات متداول و کاربردی در زمینه بیماری و مشکلاتی همچون بریدگی و زخم، ضرب دیدگی، مو برداشتن و شکستگی، مشکلات مربوط پوست و مو، مشکلات چشم و گوش و توصیه های پزشکی عنوان می گردد. در ادامه مطلب 36 جمله کاربردی و رایج در زمینه بیماری و مشکلات جسمی به همراه ترجمه فارسی آنها بیان می گردد.


1- انگشت شستم را بریدم.

I cut my thumb.

 

2- انگشتم کبود شده است.

I’ve bruised my finger.

 

3- لثه ام ورم کرده است (متورم شده است).

My gum is swollen.

مطابقت فعل با فاعل بدین معنی است که فعل همواره باید با فاعل خود از نظر تعداد و شخص مطابقت نماید، لذا توجه به موارد ذیل، به شناسایی این مهم کمک می نماید. اگر فاعل مفرد باشد، فعل جمله نیز باید مفرد باشد و در صورتی که فاعل به صورت جمع باشد، فعل جمله هم باید به صورت جمع باشد.


جمع

مفرد

These boys are ready.

This boy is ready.

The packages of cigarettes are in my pocket.

The package of cigarettes is in my pocket.


اگر دو فعل در یک جمله برای یک منظور به کار روند، فعل اول تابع قید زمان بوده و فعل دوم به سه طریق به شرح زیر تابع فعل اول می باشد:


تعدادی افعال در زبان انگلیسی وجود دارد که فعل بعد از آنها ing می گیرد که به اینگونه افعال اسم مصدر ساز (gerund maker) می گویند.


علی از فوتبال بازی کردن لذت می برد.

Ali enjoys laying football.


بعد از افعال کمکی مانند  can, could, shall, should, may, might فعل تغییر نمی نماید و فعل بعد از آنها به صورت مصدر بدون to (شکل ساده فعل) به کار می رود.