مرکز تخصصی ترجمه انواع متون عمومی و تخصصی

مرکز تخصصی ترجمه انواع زبان های انگلیسی، عربی، فرانسه، آلمانی در کوتاهترین زمان و کمترین هزینه با بالاترین کیفیت.

مرکز تخصصی ترجمه انواع متون عمومی و تخصصی

مرکز تخصصی ترجمه انواع زبان های انگلیسی، عربی، فرانسه، آلمانی در کوتاهترین زمان و کمترین هزینه با بالاترین کیفیت.

ارائه دهنده کلیه خدمات ترجمه متون عمومی و تخصصی، مقالات علمی، ترجمه فارسی به انگلیسی مقالات ISI و ... با بالاترین کیفیت و کمترین قیمت
amouzeshcenter@gmail.com
میدان انقلاب، خیابان 12 فروردین، کوچه حقیقت، پلاک 4، واحد 7
0910-9232255
021-66974157

بایگانی
پیوندهای روزانه
آخرین نظرات

مترجمان می دانند که هر زبان از دو لایه ژرف ساخت و روساخت تشکیل شده است. ژرف ساخت بیشتر زبان ها تا حدی به یکدیگر نزدیک است

ترجمه نوعی بازآفرینی [اثراصلی] در زبان جدید است و نه صرفاً بر گردان یک اثر از زبانی به زبان دیگر. از این رو وفاداری به متن منحصر به این نیست که ساختار جمله های داستان بطور کامل از زبان خارجی به زبان فارسی برگردانده شوند.

بعضی از ترجمه های ادبیات داستانی، به حدی از معیارهای مرسوم عدول می کنند که موجب اعتراض خوانندگان می شوند. به نظر می رسد که عده ای از این مترجمان، به تازگی دوره دانشگاهی یا غیردانشگاهی زبان را تمام کرده اند و به دلیل نداشتن تجربه کافی و عدم مشورت با مترجمان ورزیده و مجرب، ترجمه هایی را انجام داده اند که احتمالا چند سال بعد، خودشان هم آنها را قبول نخواهند داشت.

بی شک مترجمان می دانند که هر زبان از دو لایه ژرف ساخت و روساخت تشکیل شده است. ژرف ساخت بیشتر زبان ها تا حدی به یکدیگر نزدیک است. اختلاف اساساً به روساخت زبان مربوط می شود. تمام هنر مترجم هم در برگردان ساختاری همین روساخت است. مترجم باید گاهی برخی از کلمه ها را برحسب نیاز و قراین، از جمله های فارسی حذف کند و یا حتی به آن بیفزاید؛ تا در درجه اول معنا را منتقل کند و در درجه دوم سبک را نیز منتقل نماید. مترجم باید «بداند» و بتواند «بفهمد» که نویسنده چه خواسته بگوید؛ در مرحله اول این «خواست» را «انتقال» دهد، آنگاه سراغ «سبک» برود.

یک ترجمه فقط با روشنی، صراحت و وضوح محک زده نمی شود. دقت و صحت نیز ضرورت مطلق دارد. به بیان دیگر، وضوح و سلیس بودن «خودساخته ای» که به وسیله مترجم ابداع می شود، بر ترجمه او مهر تأیید نمی زند.

مترجم نمی تواند به اعتبار نقص کار نویسنده متن اصلی، عیب ترجمه خود را توجیه کند؛ زیرا مترجم متن زبان مقصد در برابر خوانندگان این زبان مسئول است و نه نویسنده متن زبان مبدأ.

انتقال ساخت موزون کلمه ها و جمله ها گاهی ساده نیست، زیرا در زبان اصلی واژگان معنایی روان دارند و نه در ترجمه.

بنابر این یک ترجمه خوب، سه خصوصیت عمده دارد: ۱) طبیعی بودن بیان ۲) روشنی و وضوح بیان ۳) وفاداری به متن اصلی.

زبان های مختلف، خصوصیات مختلفی را به عنوان ویژگی های ممیز خود به کار می برند، بنابراین شناخت ساختار زبان «مبدأ» و زبان «مقصد» کاملا ضروری است. البته متفکری مثل فایرباند معتقد است که این شناخت محال است و ترجمه از یک زبان به زبان دیگر امکان ناپذیر است، اما صاحب نظراتی همچون ویلارد کواین وجود دارند که معتقدند در صورت شناخت ساختارهای فوق الذکر، می توان ترجمه بینهایت مناسب و صحیحی ارائه داد. بین این دو جنبه افراط و تفریط، اندیشمندی مثل دیویدسون وجود دارند که بر این باورند که دست کم ـ در بدترین شرایط ـ می توان یک ترجمه ارائه نمود.

ساختار زبان های مبدأ و مقصد فقط کلمات نیستند. چارلزساندرس پیرس بنیانگذار مکتب پراگماتیسم که مطالعات گسترده ای در منطق و زبان داشت، تا آنجا پیش رفت که دستور زبان نظری را نخستین بخش منطق روش شناخت خود می دانست و برتراند راسل بر این نکته تأکید می کرد که «خواص جهان را باید از خواص زبان استنتاج کرد». و حتی می گفت اگر زبان ارسطو به جای یونانی، به «زبان» چینی اندیشیده و مطلب نوشته بود، فلسفه دیگری می آفرید.

عنصر بنیانی سبک،Diction  یعنی همان سبک و شیوه بیان است؛ یعنی آن کلمه ها، واژه ها و مقوله هایی که نویسنده برای شکل گیری سبک و لحن خود به کار می گیرد. اگر مترجم در رعایت Diction دقت نکند، بی تردید نمی تواند «حالت» متناسب با «حس» شخصیت ها یعنی دلهره، شادی، مهربانی و غیره را تصویر کند.

در عین حال، وفاداری به معنا به این شکل نیست که مترجم سبک را قربانی کرده و برای مثال استعاره را در جای تشبیه و تشبیه را در جای استعاره بنشاند؛ خصوصاً به این دلیل که قالب های جزئی به هرحال در مجموع «قالب کلی سبک» را تشکیل می دهند که در بسیاری از داستان ها به مفهوم «تبلور» معنای داستان است. بنابراین گرچه مترجم منتقل کننده «خواست معنایی» نویسنده است، اما حفظ خصوصیت سبک نویسنده، جزو وظایف مترجم است. اگر قرار باشد مترجم به صرف انتقال دقیق معنا، ساخت و سبک نویسنده را، آرایش کلمات او و تأکید او را روی واژه ها درهم بشکند، ترجمه خوبی نکرده است.

از همان رو، که بازنویسی یک داستان گاهی سه تا ده برابر نوشتن اولیه وقت می گیرد، بازنگری ترجمه هم باید مشمول همان قاعده می باشد. نکته دیگر اطلاعات و دانش عام درباره سرزمین و موقعیت تاریخی و اجتماعی زبان های مبدأ و مقصد است. کسی که آثار نویسنده های سرزمین های مسیحی نشین را ترجمه می کند، باید دست کم انجیل و تورات و در صورت امکان ایلیاد و اودیسه هومر و کمدی الهی دانته را بخواند. مترجمان تازه کار باید متواضعانه بپذیرند که با دانستن دستور زبان معمولی و چند هزار یا حتی چند ده هزار کلمه، و بدون بررسی دقیق ساختار زبان های مبدأ و مقصد نمی توانند ترجمه قابل قبولی ارائه کنند. بنابراین توصیه می شود مترجمان تازه کار قبل از دست زدن به ترجمه، اگر با مترجمان مجرب مشورت نمی کنند، دست کم متن های اصلی و ترجمه شده آثار زیر را به عنوان یک پروژه تکمیلی تلقی کرده و دست به مقایسه و مقابله بزنند تا آنچه را که نگارنده در سطور فوق بیان کرد، به شکل عینی تجربه کنند.

1- تصویر هنرمند در جوانی ـ جیمز جویس ـ ترجمه منوچهر بدیعی

2- خانواده تیبو ـ روژه مارتن دوگار ـ ترجمه ابوالحسن نجفی

3- تاریخ محاصره لیسبون ـ ژوزه ساراماگو ـ ترجمه عباس پژمان

4- طبل حلبی ـ گونترگراس - ترجمه سروش حبیبی

5- به سوی فانوس دریایی ـ ویرجینیا وولف ـ ترجمه صالح حسینی

6- کوری ـ ژوزه ساراماگو ـ ترجمه مهدی غبرائی

7- جنگ آخر زمان ـ ماریو وارگاس یوسا - ترجمه عبدالله کوثری

 

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی